ازتو تامن هزار دره راه است :
من به راز شنفته می مانم ،
تو به شعر نگفته می مانی .

                                         اسماعیل خویی

بنام روسپی

پدر بوئیدش
برادر بوئیدش
عمو بوئیدش
دائی بوئیدش
پسر همسایه و قصاب و قاضی دادگاه هم.
حالا، بوی تنش تمامی شهر را پر کرده ست:
خانه ها، دکانها، مسجدها، قبرستانها، و اداره های پلیس.
خانم ها و آقایان
دماغهایتان را لطفاً محکم تر ببندید
این جسد فاحشه ایست که دیشب گوشه ی همین خیابان سرد
بی صدا خفه شد.”

شاید اظهار نظر در مورد برخی نابهنجاریها در ایران امروز به این دلیل که مرجع و آمار دقیق و صحیحی در خصوص آنها وجود ندارد  بسیار مشکل باشد ولی گاهی برخی از این پدیده ها آنچنان سرطان گونه رشد سریعی پیدا می کنند که دیگر نمی توان آنها را کتمان کرد در یکی دو سال اخیر برخی سازمانهای باصطلاح ذیصلاح مجبور به انتشار اعداد و ارقامی در زمینه فحشا گردیده اند که اگر فرض کنیم که این نمایانگر بخشی از واقعیت های موجود باشد آنگاه به عمق فاجعه جاری خواهیم برد:

«مقامات ایران می گویند طی شش ماه گذشته حدود 25 هزار نفر را به جرم ارتباط با خانه های فحشا دستگیر کرده اند»
«متوسط سن فحشا از 28 سال به زیر18 سال رسیده است.
در حال حاضر کف این سن تا 13 سالگی پایین آمده است.
آمار مراکز فحشا در سطح شهر تهران هشت هزار باند معرفی شده است.
بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ هزار زن خود فروش در جامعه قابل ردیابی هستند.
بسیاری از دانش آموزان دبیرستانی این معضل اجتماعی را به طور رسمی می پذیرند»

شاید پدیده فحشا در کنار تجاوز به کودکان و دختران در محیط های کار ؛ بهره برداریهای جنسی از کودکان توسط خانواده و انحراف های جنسی در محیط هایی چون میان زندانیان ؛میان سربازان و دانش آموزان ؛ گوشه ای از واقعیات امروز جامعه ما باشد.

دوستی چندی پیش برایم می گفت حجم بزرگی از پرونده های خشونت های جنسی در دادگاهها مربوط به باردار شدن دختران از خویشان درجه اول خود است .

جامعه شناسان معتقدند که روسپی گری یکی از قدیمی ترین حرفه های تاریخ است .شاید دلیل اصلی آن نیز اینست که فقر پیشینه ای به پهنای تاریخ بشر دارد .

بحران فساد جنسی در ایران امروز ؛به روشنی مهر باطلیست بر شعارهایی که می پنداشت با برخی آموزه های مذهبی یا مجازات های سنگین می توان خود فروشی یا روسپی گری را ریشه کن کرد . هر چند همانگونه که گفتم از شمار کسانی که به صورت حرفه ای تن فروشی می کنند آمار دقیقی در دسترس نیست ولی گمانه زنی ها از ارقام بالای چند ده هزار یا بیشتر یاد می کنند ...

فقر ؛ اعتیاد ؛ طلاق ؛فشار های سفت وسخت مذهبی؛  شکستهای عاطفی  همگی از دلایل روی آوری به تن فروشیست . چندی پیش مستندی از حلبی آبادهای کنار پایتخت می دیدم . خانواده های بالای 6 یا 7 نفری همگی در یک اتاق کمتر از 12 متر می خوابیدند بدیهیست که کودکان اغلب شبها شاهد نزدیکی پدر و مادر خود هستند و این خود نیز میتواند یکی از عوامل انحراف های جنسی آنان باشد .

چندی قبل بی بی سی مصاحبه ای می کرد با 3 د ختر ایرانی که در دبی در کلابهای ایرانی خود فروشی می کردند چند نکته در حرف های آنها مشترک بود : در پس زمینه زندگی هر سه رد پای اعتیاد خانواده به چشم می خورد کما اینکه حتی یکی از آنهااظهار می داشت که در ایران همسر معتادش او را به مردان اجاره می داده است . هر سه می گفتند که ازدواجهایشان بر خلاف اراده و در سنین پایین و کاملا سنتی بوده است . بعلاوه هر سه خودفروشی در دبی را بارها به خود فروشی در ایران تر جیح می دادند.

هر روسپی حد اکثر چند سالی می تواند از بدن خود کسب در آمد کند اغلب پس از آنکه هزاران بار در میان مردان دست به دست شدند دیگر خریداری نداشته و به اعتیاد روی می آورند و در زیر پلها و بیغوله ها جان می دهند تازه اگر اقبال با آنها یار باشد و  ایدز به آنها منتقل نشده باشد .

پارسال آنقدر اسم این فیلم "فقر وفحشا " را این سو و آن سو شنیدم که یکروز از دستفروش کنار مترو سی دی آنرا خریدم .نمی دانم ده نمکی با چه نگاهی این تصاویر را به هم چسبانده ؟ ولی مادری که مجبور است برای سیر کردن شکم فرزندان گرسنه اش که ما ههاست گوشت نخورده اند به قصاب با وجدان محله! پیشنهاد جبران محبت بدهدبا هیچ تحلیلی نمی تواند برای چارچوبی که شعار حمایت از مستضعفین شعار اصلی آن بود ویترین و دستاورد خوشایندی باشد . احیانا که نمی خواهند به عادت مالوف این را هم به شیطان بزرگ و رژیم صهیونیستی و .... ارتباط دهند؟

حتما این خبر که یکی از مسولین  کرج چند سال پیش دختران فراری پناه آورده به یکی از مراکز حمایتی را به بقیه حاج آقا ها عنایت  می فرموده به یاد دارید .برخی از این تیتر ها گاه انقدر تکان دهنده است که جای هر تحلیلی را پر می کند

شاید فشارهای جنسی وارد بر جوانان و بنیانهای سست خانوادگی در ایران امروز در کنار همه دلایل سیاسی ؛اقتصادی و.... یکی از دلایل دیگر تقاضای روز افزون مردان برای ارتباطهای غیر متعارف و به و جود آمدن بازار داغ خود فروشی باشد .

شاید امروز در ایران پیدا کردن یک زن تن فروش به مراتب آسانتر از پیدا کردن یک دارو یک حتی یک بسته سیگار باشد همانگونه که یافتن هر ماده مخدر وممنوعه ای از هر دو آنها سهل ا لوصول تر است .شاید حاکمان حال دیگر مجبور به اعتراف به این واقعیات شده اند زیرا در یافتند که دیگر حقایق آنچنان عریان شده اند که دیگر هیچ شعار و چادری آنان را نمی پو شاند.

....و تن فروش یک مجسمه است از یک تن که نه؛ از یک روان تجاوز دیده .از روحی که سالهاست مرده و تن خود را   بستر به   بستر می کشد . از تنی که بناست در آتش دوزخ نیز بسوزد هرچند تمام سالهای عمر میان آتش بوده است . و چه اندازه غم انگیز که تنی که همه معنای درد بوده است باید خوشی را به آغوش عرقناک مردی که چند اسکناس به او می دهد پیشکش نماید

"این بیمارستان از-آن ِ خنازیریان نیست

 سلاطونیان و زنان پرستارش لازم و ملزوم عشرتی بی نشاط اند.

 جذامیان آزادانه می خرامند با پلک های نیم-جویده

و دو قلب در کیسه ی فتق

و چرکابه ای از شاش و خاکشی در رگ

با جارو های پر بر سر نیزه ها

به گرد گیری ویرانه"
شاملو